عبدالجبار کاکایی: همین صدا
صدا ، همين صدا، همين صدا بود
درست ابتداي ماجرا بود
نفس شکست و در صدايمان ريخت
صدا ولي هنوز نارسا بود
سلام و انتظار و ترس و لبخند
و تازه اولين قرار ما بود
دلم ز پيله اش جدا نمي شد
پرنده اي که در قفس رها بود
صدا ترانه خواند و عاشقم کرد
صدا، همين صدا، همين صدا بود
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و دوم دی ۱۳۹۲ ساعت 20:34 توسط شاعر
|