تو به من گفتی برو از سرت زیادیم

گفتی زشتی گفتی وقتی با منی پیش همه خیلی خجالت می كشی ، گفتی که دهاتیم

تو به من خندیدی، وقتی که فهمیدی پدرم کارگر ، مادرم تو خونه نون میپزه و دهاتیه

بوی عطر نون ، مادرم پیچیده، مادر زیبایم کی بهت خندیده، دهاتیم

تو به من گفتی برو، باشه میرم، دل به تنهاییو دلتنگی میدم

تو به من خندیدی، وقتی که فهمیدی پدرم کارگر ، مادرم تو خونه نون میپزه و دهاتیه

دستاتو میبوسم، میپرستم بابا، از خودم از دنیا خیلی خستم بابا، دهاتیم